مجله مشاور
برخي تحقيقات نشان داده اند که هوش هيجاني را مي توان ياد گرفت و تقويت کرد، در حالي که برخي محققان مي گويند اين هوش، امري ذاتي مي باشد.
موفقيت در EQ يا ضريب هوش هيجاني، بستگي به توانايي براي درک کردن علائم افراد و دادن واکنش مناسب به آنها مي باشد.
بنابراين، هر کدام از ما براي بهتر فهميدن، بهتر همدردي کردن و بهتر گفتگو کردن با ديگر افراد، بايد مهارت هاي هوش هيجاني را پرورش دهيم.
اگر EQ را پرورش ندهيم، از موفقيت در کار و زندگي خبري نخواهد بود.
به طور کلي EQ عبارتست از ميزان توانايي درک افراد ديگر، براي مثال چه چيزي فرد مورد نظر را تحريک مي کند و چگونه مي توان با آن فرد همکاري نمود.
طبقه بندي EQ
1- خودآگاهي
توانايي تشخيص احساسات يکي از عوامل EQ مي باشد.
پرورش خودآگاهي نياز به توجه احساسات واقعي دارد.
اگر احساسات خود را ارزيابي کنيد، مي توانيد آنها را کنترل نماييد.
مهمترين عناصر خودآگاهي عبارتند از:
- آگاهي احساسات: توانايي تشخيص احساسات و تاثيرات آنها.
- اعتماد بنفس: قابليت هاي خود را بشناسيد و متکي به آنها باشيد.
گاهي شما کنترل کمي بر احساسات خود داريد و مدت زيادي عصبانيت و يا خشم در شما وجود خواهد داشت.
در اين گونه مسائل، روش هايي براي کنترل احساسات وجود دارد، از قبيل: مثبت انديشي، پياده روي طولاني، تنفس عميق و دعا خواندن.
خود تنظيمي شامل:
- خود را کنترل کردن
- صادق و قابل اعتماد بودن
- وجدان داشتن و مسئول عملکرد خود بودن
- سازگار بودن و انعطاف پذير بودن
- پذيرفتن روش هاي جديد
3- انگيزه
براي داشتن انگيزه نياز داريم که هدف مشخص باشد و نگرش مثبت وجود داشته باشد.
ممکن است تفکر مثبت و يا منفي داشته باشيد، اما با تلاش و تمرين، مي توانيد مثبت فکر کنيد.
افکار منفي را مي توانيد مثبت کنيد و در رسيدن به هدف پيروز خواهيد بود.
انگيزه شامل:
- تلاش دائمي براي بهبود و يا رسيدن به هدف
- تعهد و هماهنگي با اهداف گروه
- ابتکار و توانايي انجام کاري که قبلا انجام نشده است.
- خوشبيني
4- همدلي
توانايي تشخيص احساسات مردم، يک عامل موفقيت در کار و زندگي مي باشد.
مهارت شما در قضاوت احساسات و کنترل کردن احساسات مي باشد.
- گرايش خدمات: پيش بيني کردن، شناختن و برآوردن نيازهاي مشتريان
- پرورش ديگران: آنچه ديگران براي پيشرفت و تقويت توانايي هايشان نياز دارند را در اختيار بگذاريم.
- تنوع افراد: فرصت ها را در افراد متفاوت پرورش دهيم.
- آگاهي سياسي: احساسات گروه و قدرت ارتباطات را بدانيم.
- درک ديگران: احساسات را از روي نيازها و خواسته هايشان تشخيص دهيم.
5- مهارت هاي اجتماعي
امروزه همه به اينترنت دسترسي دارند. مهارت هاي مردم بسيار مهم است، زيرا شما بايد داراي يک EQ بالا باشيد تا بهتر درک کنيد، بهتر همدردي کنيد و بهتر گفتگو کنيد.
از جمله مهارت هاي مفيد عبارتند از:
- قابليت نفوذ : به کارگيري روش هاي تشويق
- ارتباطات : براي فرستادن پيام هاي روشن
- رهبري : الهام بخش و راهنمايي کننده گروه
- تغيير کاتاليزور: مديريت تغيير يابد.
- بررسي نارضايتي ها: درک، گفتگو و حل و فصل اختلافات
- بستن قرارداد
- مشارکت و همکاري: کار کردن با ديگران به منظور رسيدن به يک هدف مشترک.
- قابليت هاي گروه در پيگيري اهداف جمعي
IQ (Intelligence Quotient) به معناي ضريب هوشي يا هوش شناختي است و عددي است براي اندازه گيري توانايي هاي منطقي و يا رياضي يک فرد.
اين يک معيار هوش نسبي فرد مي باشد و در يک آزمون استاندارد، سن رواني را با سن تقويمي مي سنجد.
IQ توانايي فرد براي آموزش و درک چيزهاي جديد، توانايي مقابله با موقعيت هاي جديد و دستکاري محيط زيست و يا تجزيه کردن تفکر مي باشد.
IQ و پيشرفت در کار و زندگي
روانشناسان بر اين نکته توافق دارند که: IQ تنها 10 تا 25 درصد براي رسيدن به موفقيت لازم است و باقي بستگي به هر چيزي از جمله EQ دارد.
در تجارت، قانون، پزشکي و آموزش، بين IQ و موفقيت حرفه اي رابطه اي منفي و يا صفر مي باشد.
مقايسه IQ و EQ
IQ مي تواند مفاهيمي مانند قدرت کلمه، توانايي رياضي و استدلال منطقي را اندازه گيري کند.
هنگامي که فرد در زمينه مهارت هاي خلاق و احساسات توانا مي شود، IQ سقوط مي کند.
در حقيقت، نشان داده شده است که برخي افراد داراي نمره بالاي IQ هستند، ولي آنها روابط فردي خوبي ندارند و در اجتماع بي دست و پا هستند.
براي همين يک آزمون ديگر که انعکاس واقعي از شناخت فرد و توانايي هاي ذهني او را نشان دهد لازم بود، براي همين EQ بوجود آمد.
امروزه آزمون IQ را کمتر استفاده مي کنند و بيشتر EQ را انجام مي دهند، زيرا بر اين باورند که EQ مي تواند توانايي فرد را در مقابله با شرايط استرس زا تعيين کند.
منبع:تبیان